"فرهاد آييش"، كارگردان مجموعه طنز "باجناق ها" در گفت و گو با خبرنگار تلويزيون "مهر" درباره نياز مخاطبان به طنزهاي تلويزيوني گفت: وقتي كه مسائل سريال هاي تلويزيوني در كوچه و خيابان ها يا خانواده ها مطرح مي شود، متوجه نياز مردم به مجموعه هاي طنز مي شويم . جامعه ما يك جامعه نسبتاً پرتنش است و طنز مي تواند راه حلي براي از بين بردن يا كم كردن اين تنش باشد. شخصاً به طنز خيلي علاقه دارم و خواه ناخواه نياز آن را در جامعه بيشتر احساس مي كنم، چرا كه لااقل دوست دارم اين گونه فكر كنم.
وي در پاسخ به اين سوال كه هر يك از شبكه هاي تلويزيوني به چه ميزان به توليدات طنز نياز دارند، گفت: جواب اين سوال را نمي دانم كه چه تحقيقات و بررسي هايي در اين مورد انجام شده است و وظيفه مديران است كه روي اين مساله تخصص دارند.
آييش در ادامه درباره فاكتورهاي طنز فاخر گفت: براي طنز بايد اهميت و تقدس قائل باشند و آن را فقط يك وسيله براي جذب بيننده ندانند، بلكه زيباشناسي كمدي را در نظر بگيرنند. ما همان طور كه در نقاشي و موسيقي يا در مجسمه سازي يا در ادبيات، بعد از ادبيات نمايشي در حيطه تراژدي نوعي زيباشناسي را در نظر مي گيريم، در طنز هم مي توانيم اين روش را داشته باشيم. اگر يك نگاه گذرا بيندازيم به تفاوت هاي طنزامثال "چارلي چاپلين" يا بعضي از طنزهاي هر شب تلويزيون خودمان، آيا اين مقايسه به ما درسي نمي دهد؟ همان گونه كه در حيطه هاي مختلف نو آوري اهميت زيادي دارد، همان طور در طنز هم نو آوري ارزش بسياري دارد. با نگاهي به تاريخ طنز تلويزيون ايران متوجه مي شويم، برنامه هايي موفق و قابل تامل بودند كه در آن ها به نوعي نوآوري اتفاق افتاده بود. شايد اولين جرقه، برنامه "هفتاد و هفت"، "مهران مديري" بود كه راه جديدي را باز كرد كه خودش گهگاه همان راه را به نوعي ادامه داد يا به فرض برنامه "بدون شرح" كه باز طنز شيكي بود و فقط باج نبود كه دست اندركاران به مخاطبان بدهند.
بازيگردان و سرپرست نويسندگان مجموعه طنز "بدون شرح" در ادامه افزود: ما نويسندگاني همچون "پيمان قاسم خاني" و "سروش صحت" و دوستان ديگري را در اين رده مي بينيم كه طنزهايي متفاوت ارائه مي دهند و در واقع اثر انگشت خود را دارند. آن طنز كه هويت و شخصيت دارد، مسلماً مورد احترام مخاطب قرار مي گيرد.
وي با اشاره به نقاط ضعف برخي از مجموعه هاي طنز گفت: بعضي از طنزهاي تلويزيوني من را آن قدر عصباني مي كند كه به خودم فرصت نمي دهم، آن را نگاه كنم. يك طنزي وجود دارد كه در واقع روي پايين ترين گرايشات مخاطبان تلويزيون سرمايه گذاري مي كند. اين نوع طنز، طنزي است كه سازندگان اطمينان دارند جواب مي گيرند. طنزي كه نو آوري داشته باشد با ريسك همراه است و ما مي دانيم كه سازندگان برنامه هاي تلويزيوني و همچنين مديران به خواسته هاي سطح پايين بينندگان عكس العمل نشان داده در حاليكه جرات ريسك كردن ندارند و اين همان چيزي است كه باعث ابتذال مي شود.
آييش در پاسخ به اين سوال كه كدام يك از طنزها مي تواند پيام بيشتري را به مخاطبان منتقل كنند، گفت: طنز كلامي راحت تر جواب مي دهد، ولي بايد سعي كنيم كه از آن فاصله بگيريم، چرا كه طنز موقعيت مي تواند غير از خنداندن و سرگرم كردن بيننده، پيام هاي جديدي را براي مخاطب ايراني داشته باشد. در سه و چهار دهه گذشته كشورهاي اروپايي و آمريكايي كه در اين حيطه موفق تر عمل كردند، نشان دادند طنز موقعيت مي تواند در شكوفايي مخاطب تاثير بهتري بگذارد.
وي درباره اين كه آيا تقليد از طنزهاي خارجي مناسب است، گفت: جواب نخواهد داد، به دليل اين كه به وجود آوردن طنز با ريشه هاي فرهنگ يك جامعه خيلي عجين است. ما شايد بتوانيم از نظر فرم و ساختار طنز، از كارهاي كمدي كشورهايي كه در اين زمينه پيشرفت كردند، الهام بگيريم، ولي تقليد و دوباره سازي آن طنزها مطمئناً با شكست روبرو مي شود.
نظر شما